پسر عزیزم به دنیای مامان و بابا خوش اومدی

بدون عنوان

سلام سلام هزار تا سلام به پسر گلم که الان دیگه مردی برا خودش شده  مامان جان آخرین بار که مطلب توی وبلاگت گذاشتم بار دار بودم و حالم خیلی بد بود دیگه بعدشم که به دنیا اومدی سرم خیلی شلوغ بود ونمیرسیدم .الان که دیگه بزرگ تر شدی ومیتونمیکم بیام تو اینترنت ومطلب بذارم وپسر گلم 4 مهر ماه بود که مامان با بابا رفته بودیم کنار خونه راه بریم یکدفعه مامان دید دلش داره درد میکنه دیگه متوجه شدم که پسر گلم میخواد به دنیا بیاد یه حس عجیبی بود مامان جان دیگه مامان و بردن بیمارستان  ساعت 3 صبح به دنیا اومدی البته مامان و سزارین کردن دیگه تاریخ تولدت شد5 مهر. وقتی به دنیا اومدی چون مامان و بیحس کرده بودن صدای جیغ کشیدنت همش تو گوشم بود همومن موق...
8 خرداد 1396

بدون عنوان

سلام به نیما کوچولو بهترین هدیه خدا ....الان که دارم برات مطلب مینویسم پنج شنبه 24 تیرماه 1395 هست خیلی هوا گرمه مامانی از شب تا صبح یا پا درد داره یا همش گرمم میشه هی روز به روز که میگذره قدر مامانم و بابام و بیشتر میدونم ومیگم تا بخوای مادر بشی چقد باید سختی بکشی از همین جا دست همه  ومادرهای زحمت کش و مهربون و میبوسم  پسر کوچیک مامان نکنه تو هم توی شکم مامان گرمت بشه سری قبل که رفتم دکتر دکتر بهم گفت یکم وزنت رفته بالا برا همین گفت باید توی خوراک خوردنت مواد قندی ونشاسته جات رو خیلی کم کنی ومنم وحشتناک دلم شیرینی وچیزای شیرین میکشه  تازه مولتی ویتامینم هم کم کرد مامانی هم این مدت خوراکش وکم کرده و چیزای شیرین کم میخوره خد...
24 تير 1395

بدون عنوان

سلام فرشته کوچولوی مامان الان که دارم این مطلب و واست مینویسم 20  تیرماه 1395 ساعت 11:44  صبح هست پسرم الان توی 28 هفته هستی دوازدهم تیرماه رفتم سونو گرافی سونوی رشد جنین دکتر واسم نوشته بود رفتم انجام دادم خیلی دلم میخواست ببینمت اما صفحه مانیتورش فقط سمت خودش بود بهم گفت الان توی 26 الی 27 هفته هستی وزنت هم 860 گرم هست قربونت بشم پسر مامان ...مامان دیروز رفته واست کلی وسایل خریده لباسهای خوشکل خوشکل و جوراب های قشنگ کلی ذوقشون وکردم و تصور کردم که اینا رو تنت کنم چه فرشته ای میشی پسر گلم فعلا مامانی و بابایی هنوز درگیر کارهای خونه جدید هستیم اتاقت هنوز آماده نیست کلی کار داریم که خونه رو روبه راه کنیم مامانی هزار تا آرزوی قشنگ و...
20 تير 1395

بدون عنوان

پسر عزیزم سلام .اولین بار هست که میخوام خودم برات مطلب بنویسم نمیدونم از کجا شروع کنم و چی بنویسم امروز دهم تیرماه 1395 هست والان ساعت حدوو 10:35 دقیقه هست پسر گلم تو الان 27 هفته داری برای خودت دیگه یه مردی شدی من و بابایی خیلی دوست داریم این روزا حرکاتت خیلی بیشتر شده و مامان یکم سنگین شده پسر قشنگم من وبابایی این روزا مشغول اسباب کشی هم هستیم البته مامانی کار خاصی نمیتونه انجام بده همش روی دوش بابا هست وقتی رفتیم توی خونه جدید مامان میخواد یه اتاق خیلی خوشکل برات درست کنه خیلی خیلی دوستت دارم مامان باید بره فعلا بای ...
10 تير 1395

زیباترین هدیه خدا

مادر شدن ، عبوراز سخت ترین امتحان خداوند برای من بود.تواین مسیر گاهی ناشکری کردم وهر از گاه شکری.   خداوند ، کمکم کن که درادامه مسیر سربلند باشم.هم پیش تو وهم پیش زیباترین هدیه ای که به من بخشیدی. لذتی برتر از این نيست كه جوانه ای در درونت بپرورانی و از آنگاه که قدمهای لرزانش را به این دنیا می گذارد فرشته نجاتش شوی و نیازهای کودکانه اش را با دل و جان برآوری و روزی نه چندان دور از آن زمان که شیره جانت را شبانه خسته و ناتوان در دهانش می نهی یا دست و پاهای ظریف و ناتوانش را نوازش می کنی روی دو پاهای کوچکش بایستد و چند قدم تا آغوشت را، با خنده و هیجان گام بردارد و خودش را روی وجودت رها کند؟ گرمای تنش را حس می کنی و...
6 تير 1395
1